یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۴
۰ نفر

مهدی مذهبی: وقتی از خانواده یک فرهنگی باشی این را خوب درک می‌کنی که معلمی یک شغل ۲۴ ساعته است.

پدر من از نسل فرهنگيان قديم است. مثل پدرش و پدر پدرش و تا آنجا كه مي‌دانيم همه نياكانش و زنجيره‌اي كه در خانواده ما قطع نمي‌شود. چه در دوران طولاني كه مدير يكي از بزرگ‌ترين دبيرستان‌هاي تهران بود و چه در دوراني كه درس مي‌داد، شغلش هميشه براي او كاري 24ساعته بود. معلمي تمام وقت.

صبح تا ظهر او، ‌هر روز به درس دادن و گچ خوردن پاي تخته‌ها براي آموختن به شاگردان طي مي‌شد و تازه وقتي از دبيرستان به خانه مي‌رسيد شيفت دوم كارش آغاز مي‌شد. اين شيفت دوم كاري از شيفت اول هم پردردسر‌تر بود. آنجا پدر من هم مثل هزاران فرهنگي ديگر گويا وظيفه اداره كردن چند كلاس ديگر را در نوبت بعد داشت. نوبت بعد، ايفاي نقش معلمي در خارج دبيرستان بود. هم در محله‌اي كه در آن زندگي مي‌كرديم و هم بين فاميل و آشنايان. و اين نقشي است كه بيش از ميل و اراده يك معلم براي پذيرفتن آن، جامعه به‌عهده او مي‌گذارد.

معلم كه باشي گويا مسئول آينده فرزندان محله و فاميل و آشنا هم هستي. وقت و بي‌وقت بايد براي ادامه تحصيل يا انتخاب رشته فرزندان دوست و آشنا و همسايه زمان بگذاري و گاه و بيگاه براي هر تصميم، مرجع مشورت ديگران هستي. در زندگي ما هم مثل زندگي همه فرهنگيان هر جا كه پاي يك ضامن معتبر به ميان مي‌آمد، ‌پدرم گزينه اول بود و هر جا اختلافي بين اعضاي يك خانواده پيش مي‌آمد همين آقا‌معلم بايد پادرمياني مي‌كرد و افراد خانواده را آشتي مي‌داد.

هميشه در همه مراسم‌هاي فاميل و اهل محل - از عروسي گرفته تا عزا- پدرم به اعتبار همين فرهنگي بودن بايد حضور مي‌داشت. چه شبي كه قرار وصلت بين دوخانواده بسته مي‌شد و شاهد و كاتب قرارو مدار فاميل، آقا معلم بود و چه نيمه شبي كه همسايه‌اي جان مي‌سپارد و وقتي همه دست و پايشان را گم مي‌كردند، ياد آقا معلم محله مي‌افتند و اينجا بود كه ديگر فرقي نمي‌كرد كه در حال خوردن شام هستي يا در خواب نيمه شب. تازه همه اينها تنها بخش بيرون از مدرسه دردسرهاي معلمي است.‌

مي‌دانم كه احترامي و اعتباري كه فرهنگي بودن براي خود معلم و خانواده او مي‌آورد غيرقابل اغماض است اما واقعيت اين است كه دردسرهاي اين آقا‌معلم محله بودن به قدري است كه جسم و جان يك معلم بايد به نقطه‌اي فراتر از اينها متصل باشد. شايد جز عشق كه قلب معلم‌ها مالامال از آن است هيچ سرچشمه‌اي نتواند چنين نيرويي به يك نفر بدهد و شانه‌هاي او را زير بار اين مسئوليت استوار سازد. حرفم اعتباري نيست كه آدمها از معلم بودن مي‌گيرند، حرف من عشقي است كه خداوند به انسان‌هاي برگزيده‌اش مي‌بخشد تا تاب معلم بودن را داشته باشند. معلمي يك شغل 24ساعته است.

  • جانشين سردبير

 

کد خبر 293860

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha